کوی دهدشتی

کانون فرهنگی مسجد دهدشتی

کوی دهدشتی

کانون فرهنگی مسجد دهدشتی

دفن شهداء کربلا(رحمهم الله)و ورود اهل بیت(علیهم السلام) به کوفه

مرحوم «شیخ مفید» در صفحه 258 ارشاد مى فرماید: عمر بن سعد در سال 61 هجرى قمرى از کربلاء به سمت کوفه روانه شد، جماعتى از بنى اسد که در اراضى غاضریه منزل داشتند، به مقتل آن حضرت آمدند و بر اجساد شهداء نماز خواندند و حضرت را در همان موضعى که معروف است دفن کردند و حضرت على ابن الحسین(علیه السلام) را در پایین پاى حضرت دفن نمودند و براى سایر شهدا حفره اى در پایین پاى حضرت کندند و آنها را در آن دفن کردند. اما شیعه براین عقیده است که حضرت زین العابدین(علیه السلام) به کربلاء آمد و نماز خواند و آنها را دفن نمود. چنانکه امام رضا(علیه السلام) در جواب گروه واقفیّه تصریح نموده که در صفحه 104 انصار الحسین توضیح داده شده و در صفحه 225 بصائر الدرجات در ضمن حدیثى از امام صادق(علیه السلام) استفاده مى شود که در مواقع دفن سرور شهیدان امام حسین(علیه السلام)پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)و حضرت على(علیه السلام) و امام حسن(علیه السلام) و امام سجاد(علیه السلام) و ملائکه حضور داشتند و یارى مى نمودند.(1)


چون به ابن زیاد خبر رسید که اهل بیت(علیهم السلام) به کوفه نزدیک شده اند امر کرد سرهاى شهداء را که عمر بن سعد از پیش فرستاده بود خارج کرده و نزد اهل بیت(علیهم السلام) برند و در کوچه و بازار بگردانند تا سلطنت یزید بر مردم معلوم شود. مردم کوفه چون از ورود اهل بیت(علیهم السلام) خبردار شدند از کوفه بیرون آمدند و اهل بیت(علیهم السلام) را سوار بر شتران وارد کوفه نمودند در حالى که زنان کوفه براى تماشا بالاى بامها رفته بودند. زنى از بام صدا زد: من اىّ الاسارى انتنّ شما از کدام مملکت و قبیله هستید؟ گفتند: نحن اسارى آل محمد(صلى الله علیه وآله). چون آن زن این را شنید هر چه چادر و مقنعه داشت درآورد و بر ایشان پخش نمود. مخدّرات گرفتند و خود را با آنها پوشانیدند.
به روایت مسلم گچکار قریب به چهل محمل روى چهل شتر قرار داشت که زنان و اطفال بر آن سوار بودند و امام سجّاد(علیه السلام) در حالى که مریض بودند و خون از رگهاى گردنشان جارى بود، بر شترى برهنه سوار بودند.
سهل گوید: چون وارد کوفه شدم، دیدم بوق مى زدند و پرچمها را افراشته بودند که ناگاه لشکر وارد شد، و سرهاى شهداء را که بر فراز نیزه نصب کرده بودند، آوردند.
 امام در نوک نیزه آیه مبارکه را تلاوت مى نمود:(اَمْ حَسِبْتَ أَنّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الْرَقیمِ کانُوا مِنْ ایاتِنا عَجَباً) سهل گوید: گریه کنان گفتم: یا ابن رسول اللّه رأسک اعجب یعنى تکلّم رأس شریف تو از قصه اصحاب کهف و رقیم عجیب تر است. سپس حضرت زینب(علیها السلام) مردم را امر به سکوت نمود و شروع به خواندن خطبه اى نمود.(2)

ـــــــــــــــــــ
 1-حوادث الایام، صفحه42 
2-حوادث الایام، صفحه 42

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد