کوی دهدشتی

کانون فرهنگی مسجد دهدشتی

کوی دهدشتی

کانون فرهنگی مسجد دهدشتی

میلادامام محمدباقر(ع)


حضرت محمد باقر علیه السلام می فرمایند :
همانا شیعه ما کسی است که از خدای عزوجل اطاعت کند


دراول رجب آن روز سراسر نور و سرور، در خانه چهارمین امام هدایت، فروغی که از بیت نبوت و خاندان رسالت، جهان را روشنی می داد، در وجود شکافنده دانش ها، حضرت باقر العلوم علیه السلام تجلی یافت و کودکی محمد نام، پای به عالم هستی نهاد و همه جا را نورباران کرد. سلامی که حبیب خدا از زبان جابر بن عبداللّه انصاری به امام باقر علیه السلام رساند، گویای منزلت این وجود برکت خیز و عزت آفرین است. ما نیز بر این مولود مبارک درود می فرستیم و میلاد آن غواص بی بدیل دانش ها را که دامن دامن معرفت به تشنگان دانایی می بخشید، تبریک می گوییم.



دانلود مدیحه  ثرایی میلاد امام محمد باقر (ع) ،حاج مصطفی گراشی



شهید رضا گشنی کار


شهید رضا گشنی کار
تولد: 1338
شهادت: 1361/2/18
محل شهادت: خرمشهر
رضا در سن 12سالگی از مناطق عشایر نشین سمیرم به بوشهر مهاجرت کرد و از همان کودکی به کار و تلاش پرداخت و در رشته لوله کشی مشغول به کار شد ، انسان بسیار خوش اخلاق و خوش برخوردی بود، در سال 1357 ازدواج کرد و در سال 1360به طور داوطلبانه راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل شد و پس از آن نیز چند بار به جبهه اعزام شد .درسال 1361 در عملیات فتح المبین مجروح شد و برای مداوا به بوشهر آمد اما عشق و علاقه و روحیه ایثار گری ،بار دیگر او را به جبهه کشاند و سرانجام در سال 1361 در عملیات آزاد سازی خرمشهر به درجه رفیع شهادت نائل آمد و در گلزار بهشت صادق بوشهر به خاک سپرده شد . روحش شاد و با مولایش حسین محشور باد !

ولادت حضرت فاطمه زهراء(علیها السلام)

 کوی دهدشتی ولادت با سعادت بانوی دو عالم حضرت صدیقه ی طاهره ،فاطمه زهراء(علیها السلام)  را  بر همه ی شیعیان جهان علی الخصوص زنان ومادران عزیز و بزرگ ایرانی  تبریک عرض مینماید .


روزى حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) در ابطح با حضرت على(علیه السلام) و عمّار و منذر و عباس و ابوبکر و عمر نشسته بود ناگاه جبرئیل نازل شد و عرض کرد: یا محمد خداوند سلام مى رساند و امر مى کند که چهل روز از خانه خدیجه دورى نمائى. حضرت نیز چهل روز به خانه خدیجه نرفت و در منزل فاطمه بنت اسد بود. روزها را روزه مى گرفت و شبها را به عبادت مى گذراند.

سپس عمار را نزد خدیجه فرستاد که بگوید نیامدنش بسوى او از روى کراهت نیست بلکه امر خداوند متعال است.
حضرت خدیجه به جهت دوریش با پیامبر(صلى الله علیه وآله) هر روز مى گریست تا اینکه چهل روز به اتمام رسید. در این هنگام جبرئیل نازل شد و گفت: یا محمد خداوند سلام مى رساند و مى فرماید: براى تحفه من مهیا شو، ناگاه میکائیل طبقى آورد که دسمالى بهشتى روى آن را پوشانده بود و گفت پروردگارت مى فرمایید امشب با این طعام افطار کن.
حضرت على(علیه السلام) فرمود: پیامبر(صلى الله علیه وآله) هر شب به من امر مى فرمود که در خانه را باز گذارم تا هر که مى خواهد بیاید و با حضرت افطار کند. ولى امشب فرموده است بر در خانه بنشین و مگذار کسى داخل شود که این طعام بر غیر من حرام است.
حضرت موقع افطار از غذا و آب بهشتى تناول نمودند، باقیمانده غذا به آسمان برده شد.
  زنان مکه به جهت اینکه حضرت خدیجه(علیها السلام) با پیغمبر(صلى الله علیه وآله) ازدواج کرده بود با آن مخدّره دشمنى مى کردند و از او دورى مى جستند. به او سلام نمى دادند و نمى گذاشتد زنى نزد او برود. از این جهت و به علت تنهائى، وحشتى عظیم حضرت خدیجه(علیها السلام) را فرا گرفت.



  موقعى که خدیجه(علیها السلام) به فاطمه(علیها السلام) حامله گردید، فاطمه در شکم مادر مونس خدیجه بود، با او سخن مى گفت و به او صبر مى داد. چون درد بر او قلبه کرد خدیجه شخصى را بسوى زنان قریش و فرزندان هاشم در مکه فرستاد که نزد او بیایند، ولى آنان گفتند: تو سخن ما را قبول نکردى و زن یتیم ابوطالب شدى که فقیر و بى چیز است، ما به خانه تو نمى آییم. خدیجه از شنیدن این جواب بسیار غمگین شد و در فکر فرو رفت، ناگهان چهارزن شبیه به زنان بنى هاشم نزد او حاضر شدند. خدیجه(علیها السلام) ترسید! یکى از آنان گفت: اى خدیجه، نترس ما فرستاده پروردگاریم و بیارى تو آمده ایم. منم ساره زوجه ابراهیم، دیگران گفتند مائیم آسیه و مریم و کلثوم خواهر موسى، سپس فاطمه زهراء(علیها السلام) در دومین یا پنجمین سال بعثت به دنیا آمد. آن طفل را با آب کوثر شستند و لباس سفیدى بر او پوشاندند و سپس خدیجه به فاطمه(علیها السلام) شیر داد.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- حوادث الایام، صفحه 127.

2-http://makarem.ir/


وفات حضرت ام البنین


سالروز وفات حضرت ام البنین مادر گرامی حضرت عباس (علیه السلام) تسلیت باد
بمناسبت وفات حضرت ام البنین ، در شب وفات آن
بزرگ بانوی  مجلس سخنرانی و روضه خوانی در وصف ایشان پس ازنماز مغرب وعشاء با حضور نمازگزاران در مسجد دهدشتی برگزارگردید.


ای همسر بافضیلت امیرالمؤمنین علیه ‏السلام ، دختر دلاوران عرب، ام البنین!

خدا تو را رحمت کند! نیک همسری برای علی علیه ‏السلام بودی؛ هم او که به برادرش عقیل فرمود: زنی را به همسریم اختیار کن که فرزندانی شجاع برایم به دنیا آورد و «عقیل»، نام تو را بر زبان آورد که شجاع‏تر از پدران تو، در عرب نبوده است.
و تو، چهار پسر رشید برای علی علیه ‏السلام آوردی تا دوست داران فرزندان زهرا علیهاالسلام باشند و فدائیان حسین علیه السلام در روز عاشورا.

اگر تو نبودی، چگونه در کربلا، «عباس» دلاور، علمدار دلیر حسین می‏شد که یزید، لعنت خدا بر او باد ـ از شجاعت او در نگهداری عَلَم در شگفت مانده بود؛ آن‏جا که دید بر پیکر علم سپاه حسین، تیر بسیار نشسته، مگر جای دست‏های علمدار. حیرت‏زده پرسید: این عَلَم در دست چه کسی بوده است، که با این همه تیر، علم را رها نکرده است؟
ای بانوی شرافت و ادب! کرامت تو را می‏شود در زلال آیینه اباالفضلت دید؛ آن‏جا که امان نامه شیطان را به سینه خاک کوبید و گفت: حیرتا! زاده ام البنین امان داشته باشد، اما میوه نازنین رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله‏ وسلم زاده زهرای مطهّر، امان نداشته باشد؟
اگر تو همسر امیرالمؤمنین نبودی، چه کسی ماه بلند بالای بنی هاشم را به دنیا می‏آورد، که از طلعت زیبا و جمال دل آرایش، عرب، انگشت حیرت به دندان می‏گزید؟
بانوی بافضیلت بودی که ابوالفضل را چنان تربیت کردی، تا پشت و پناه حسین و لشگرش باشد و از کشته‏های دشمن، پشته بسازد.
مرحبا به مادریت، ای مادر ادب! که به نوباوگان خویش فرمودی: از سر ادب. به گل‏های زهرا علیهاالسلام ، «آقا و مولا» خطاب کنند، نه «برادر». خدا تو را رحمت کند.
هنوز صدای مرثیه‏هایت در بقیع، در گوش زمان جاری است:
دیگر به من «مادرِ پسران» نگویید؛ چون مرا به یاد شیران قوی پنجه‏ام می‏اندازید. من پسرانی داشتم که مرا به نام آنها، «ام البنین» می‏خواندند.
اما اکنون دیگر برای من پسری نمانده است؛ چهار فرزندم، همچون عقابان تیز پنجه بودند که با مرگ سرخ، زندگی را وداع گفتند.
ای مادر وفا، که روح شریف چهار پسر وفادارت ـ «عباس و جعفر و عثمان و عبداللّه‏» تجلی‏گاهِ وفای تو به علی علیه‏السلام و اولاد علی علیه‏السلام گردید.
که وفای آنان، درخششی از وفای تو بود!
آیا از شجاعت پدرانت که در رگ‏های تو جاری بود و از شرافت و فضیلتی که در تو می‏جوشید، غیر از این انتظار می‏رفت که فرزندت، قمر بنی هاشم، عبّاس رشید باشد که بر فوج اهریمنان تاخت.
چه نیک می‏شناختی فرزندانت را که در رثای آنان سرودی:
به من خبر دادند که عباس، با دست‏های بریده، با صورت به زمین افتاده اما پسرم! می‏دانم که اگر عمود آهنین بر سرت نمی‏کوفتند و شمشیر در دست می‏داشتی، هیچ کس یارای نزدیک شدن به تو را نداشت.

خدا تو را رحمت کند، ای شجاع‏زاده شجاع پرور، مادر پسران، ام البنین!


برگرفته از سایتhttp://www.aviny.com: سید عبدالحمید کریمی

شهادت حضرت فاطمه (س)-1434

حضرت محمد (ص) : فاطمه پاره تن من است.
با فرا رسیدن ایام سوگواری بانوی دوعالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هیئت عزاداران کوی دهدشتی ضمن برگزاری پنج شب مراسم روضه خوانی ومراسم سینه زنی سنتی با حضور عاشقان آن حضرت در مسجد دوانی ها بر پا نمود .
سایر تصاویر وفایل های صوتی این شب را در ادامه مطلب قابل مشاهده می باشد .

گوشه هایی از مراسم سینه زنی شب شهادت حضرت فاطمه (س)

ادامه مطلب ...

تسلیت به زلزله زدگان دشتی

کوی دهدشتی حادثه ی تاسف برانگیز و جانگداز زلزله ی خطه ی دشتی را به عموم هم استانیان عزیز، بویژه مردم داغدار آن دیار تسلیت عرض نموده و از خداوند قادر و متعال ، صبر و طول عمر بازماندگان و سلامتی و بهبودی همه ی مجروحین آن واقعه را مسئلت مینماید.



ایام فاطمیه 1434


السلام علیک یا بنت رسول الله
هیئت عزادارن کوی دهدشتی ایام عزاداری بانوی دو عالم حضرت صدیقه ی طاهره ، فاطمه زهرا سلام الله علیها را به عموم شیعیان جهان تسلیت عرض می نماید .
به همین منظور از شب پنچ شنبه مورخ 21/1/92 به مدت پنج شب از ساعت 21 شب مراسم روضه خوانی و سینه زنی در مسجد دهدشتی برگزار خواهد شد .


سالروزشهادت شهید عباسعلی شادور


شهید عباسعلی شادور
تولد 1340- بوشهر
شهادت 1361/1/2 - شوش
شهید عباسعلی شادور، در سال 1340در خانواد ای مذهبی ، در شهر بوشهر متولد شد . او از همان دوران کودکی ، علاقه ای زیادی به نماز وکارهای مذهبی داشت و در این زمینه زبانزد دوستان و خانواده بود. عباس علی ، دوران ابتدایی را در دبستان سعادت بوشهر ، راهنمایی را در مدرسه امیرکبیر و مقطع دبیرستان را در مدرسه ی طالقانی سپری کرد .شهید با اوج گیری انقلاب ، فعالیت های سیاسی خود را شروع کرد و در تظاهرات و راهپیمایی ها و پخش اعلامیه های حضرت امام (ره)، شرکت فعال داشت . او عضو بسیج بود و با شروع جنگ تحمیلی طی چهار مرحله به جبهه اعزام شد. آخرین باری که به جبهه رفت ،هنوز بیست روز از رفتنش نگذشته بود که در عملیات فتح المبین در تاریخ 62/1/2 به درجه رفیع شهادت نائل آمد. روحش شاد و با مولایش حسین محشورباد!


تبریک سال جدید

امام صادق (ع) فرمودند
 ... و هیچ نوروزی نیست که ما در آن متوقع گشایش و فرجی نباشیم؛ زیرا نوروز از روزهای ما و شیعیان ما است

باعرض تبریک سال نو خدمت هم میهنان وهمشهریان عزیز،علی الخصوص اهالی کوی دهدشتی انشاالله که سال پربار وموفق، توِأم با سلامتی ونشاط برای همه شما عزیزان باشد وامیدواریم که در این سال خداوند خیر وبرکاتش را بیش از پیش برملت وکشور ما عنایت فرماید وچشم مارا به جمال نورانی حضرت صاحب الزمان (عج) روشن نماید.

شهید ابراهیم مستوفی

شهید ابراهیم مستوفی
تولد : بوشهر 1345
شهادت : منطقه ی فاو 23/11/1364
شهید ابراهیم مستوفی فرزند غلامحسین در شهریور 1345 در خانواده مذهبی و عاشق اهل بیت (ع) در شهر بوشهر چشم به جهان گشود . تحصیلات ابتدایی را در مدرسه امیرکبیر بوشهر به پایان رساند . شهید با وجود سن کمی که داشت با شروع حرکت مردمی به رهبری امام خمینی (ره) در تظاهرات و راهپیمایی هایی که بر علیه رژیم ستم شاهی برگزارمی شد شرکت می کرد تا اینکه انقلاب اسلامی به رهبری مرجع عالیقدر جهان تشیع، به پیروزی رسید.
شهید شبها به عنوان نیروی فدائیان اسلام شجاعانه از دستاوردهای انقلاب لحظه ای درنگ ننمود تا اینکه رژیم غاصب بعثی عراق با همکاری آمریکا ودیگر کشورهای همسایه در 31 شهریور ماه 1359 به کشور عزیزمان ایران حمله ور شد و از زمین و آسمان بر مردم حمله کرد . شهید با شروع جنگی تحمیلی مدرسه رابه عشق جبهه رها نمود وعازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شد و در صف قدرتمند بسیجیان سلحشور قرار گرفت .
شهید چندین بار به جبهه اعزام شد از جمله جبهه بستان ، شوش ، دشت عباس ، عملیات های طریق القدس ، فتح المبین و والفجر 8. وی در شوش دانیال از ناحیه سینه و شکم مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و به مدت دو ماه در بیمارستان شهربانی تهران بستری شد و پس از مدتی در حالی که هنوز درد ترکش ها را احساس می کرد روانه جبهه شد و در بازگشت از جبهه به خدمت مقدس سربازی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ناحیه 6 بوشهر اعزام گردید و بمدت 45 روز در جبهه شجاعانه جنگید تا اینکه در عملیات پیروزمندانه والفجر 8 در منطقه فاو همراه دو تن ازهمراهانش در تاریخ 23/11/64 به فیض شهادت نائل آمد و به آرزوی دیزینه خود رسید و پس از 11 سال پیکر پاکش را در گلزار شهداء (بهشت صادق ) بوشهر به خاک سپرده شد.
روحش شاد و با مولایش حسین محشور باد!