کوی دهدشتی

کانون فرهنگی مسجد دهدشتی

کوی دهدشتی

کانون فرهنگی مسجد دهدشتی

شانزدهم محرم تغییر قبله مسلمین

پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) از اول بعثت سیزده سال در مکه معظمه به طرف بیت المقدس نماز خواند و بعد از هجرت هفده یا نوزده ماه به طرف مدینه منوره و مجدداً به سمت بیت المقدس ایستاد. لذا برخى از یهودیان به پیامبر(صلى الله علیه وآله) ایراد کردند که تو تابع قبله ما هستى، پیامبر(صلى الله علیه وآله) سخت غمناک شد و دوست داشت که خداوند قبله را تغییر دهد; پیامبر(صلى الله علیه وآله)شبانه روى به آسمان کرد و منتظر امر خدا شد. روز شانزدهم محرم به مسجد بنى سلمه رفت و مشغول خواندن نماز ظهر به سمت بیت المقدس شد که جبرئیل در رکعت دوم نازل شد و عرض کرد: (قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِى السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطَرَالْمَسْجِدِ الْحَرامِ...)(1) «نگاه هاى انتظارآمیز تو را به سوى آسمان (براى تعیین قبله نهائى) مى بینیم! اکنون تو را بهئسوى قبله اى که از آن خشنود باشى، باز مى گردانیم. پس روى خود را به سوى مسجدالحرام کن! و هر جا باشید، روى خود را به سوى آن برگردانید! وکسانى که کتاب آسمانى به آنها داده شده، به خوبى مى دانند این فرمان حقى است که از ناحیه پروردگارشان صادر شده; و خداوند از اعمال آنها (در مخفى داشتن این آیات) غافل نیست»!در این هنگام جبرئیل دست پیامبر(صلى الله علیه وآله) را گرفت و به سمت کعبه معظمه برگراند.این قضیه پس از رجوع پیامبر(صلى الله علیه وآله) از جنگ بدر در سال دوم هجرى قمرى اتفاق افتاد و آن مسجد اکنون به «ذوالقبلتین» مشهور است.(2)
ـــــــــــــــــــ
1-بقره، آیه 144.
2-حوادث الایام، صفحه 46.

مراسم شب سیزدهم

مراسم شب سیزدهم هیئت عزاداران کوی دهدشتی 




تصاویر این شب به همراه فایل صوتی و نوحه جدید در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

دفن شهداء کربلا(رحمهم الله)و ورود اهل بیت(علیهم السلام) به کوفه

مرحوم «شیخ مفید» در صفحه 258 ارشاد مى فرماید: عمر بن سعد در سال 61 هجرى قمرى از کربلاء به سمت کوفه روانه شد، جماعتى از بنى اسد که در اراضى غاضریه منزل داشتند، به مقتل آن حضرت آمدند و بر اجساد شهداء نماز خواندند و حضرت را در همان موضعى که معروف است دفن کردند و حضرت على ابن الحسین(علیه السلام) را در پایین پاى حضرت دفن نمودند و براى سایر شهدا حفره اى در پایین پاى حضرت کندند و آنها را در آن دفن کردند. اما شیعه براین عقیده است که حضرت زین العابدین(علیه السلام) به کربلاء آمد و نماز خواند و آنها را دفن نمود. چنانکه امام رضا(علیه السلام) در جواب گروه واقفیّه تصریح نموده که در صفحه 104 انصار الحسین توضیح داده شده و در صفحه 225 بصائر الدرجات در ضمن حدیثى از امام صادق(علیه السلام) استفاده مى شود که در مواقع دفن سرور شهیدان امام حسین(علیه السلام)پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)و حضرت على(علیه السلام) و امام حسن(علیه السلام) و امام سجاد(علیه السلام) و ملائکه حضور داشتند و یارى مى نمودند.(1)


چون به ابن زیاد خبر رسید که اهل بیت(علیهم السلام) به کوفه نزدیک شده اند امر کرد سرهاى شهداء را که عمر بن سعد از پیش فرستاده بود خارج کرده و نزد اهل بیت(علیهم السلام) برند و در کوچه و بازار بگردانند تا سلطنت یزید بر مردم معلوم شود. مردم کوفه چون از ورود اهل بیت(علیهم السلام) خبردار شدند از کوفه بیرون آمدند و اهل بیت(علیهم السلام) را سوار بر شتران وارد کوفه نمودند در حالى که زنان کوفه براى تماشا بالاى بامها رفته بودند. زنى از بام صدا زد: من اىّ الاسارى انتنّ شما از کدام مملکت و قبیله هستید؟ گفتند: نحن اسارى آل محمد(صلى الله علیه وآله). چون آن زن این را شنید هر چه چادر و مقنعه داشت درآورد و بر ایشان پخش نمود. مخدّرات گرفتند و خود را با آنها پوشانیدند.
به روایت مسلم گچکار قریب به چهل محمل روى چهل شتر قرار داشت که زنان و اطفال بر آن سوار بودند و امام سجّاد(علیه السلام) در حالى که مریض بودند و خون از رگهاى گردنشان جارى بود، بر شترى برهنه سوار بودند.
سهل گوید: چون وارد کوفه شدم، دیدم بوق مى زدند و پرچمها را افراشته بودند که ناگاه لشکر وارد شد، و سرهاى شهداء را که بر فراز نیزه نصب کرده بودند، آوردند.
 امام در نوک نیزه آیه مبارکه را تلاوت مى نمود:(اَمْ حَسِبْتَ أَنّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الْرَقیمِ کانُوا مِنْ ایاتِنا عَجَباً) سهل گوید: گریه کنان گفتم: یا ابن رسول اللّه رأسک اعجب یعنى تکلّم رأس شریف تو از قصه اصحاب کهف و رقیم عجیب تر است. سپس حضرت زینب(علیها السلام) مردم را امر به سکوت نمود و شروع به خواندن خطبه اى نمود.(2)

ـــــــــــــــــــ
 1-حوادث الایام، صفحه42 
2-حوادث الایام، صفحه 42

واقعه ی روز یازدهم

عمر بن سعد ملعون شب یازدهم را تا ظهر روز یازدهم در کربلا ماند و بر کشته شدگان خود نماز خواند و آنها را به خاک سپرد. بعد از ظهر دستور داد: دختران رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را بر شتران بى جهاز سوار کنند و غل بر گردن امام سجاد(علیه السلام) بزنند. آنها را مثل اسیران بردند و از قتلگاه عبور دادند.
وقتى چشم زنان به شهداء افتاد فریاد کشیدند و اشک ریزان خود را از شتران به زمین انداختند.
زینب کبرى(علیها السلام) چون نظرش به بدن مبارک امام افتاد، فرمود: السلام علیک یا ذبیحاً من القفا و سپس نعش برادر را به سینه خود چسبانید، عرض کرد: اختک لک الفداء یا بن محمد المصطفى و یا قرّة عین فاطمة الزّهراء بعد با صوتى حزین و قلبى دردناک گفت: یا محمداه صلّى علیک ملیک السّمآء این حسین توست که با اعضاى پاره پاره در خون خویش آغشته است، اینها دختران تواند که اسیر شده اند، این حسین توست که بدنش بر روى خاک افتاده.
حضرت سکینه جسد پدر را در بر گرفت، ناله زد و عرض نمود: پدر جان قتل تو چشم دشمنان را روشن و دلشان را شاد کرد، پدر جان بنى امیّه مرا در کوچکى یتیم کرد، بابا زمانى که شب مى شود چه کسى مرا حمایت مى کند؟ بابا گوشواره هایم را غارت و عبایم را ربودند.
کفعمى نقل مى کند که حضرت سکینه(علیها السلام) فرموده است: چون بدن نازنین پدرم را در آغوش گرفتم حالت اغماء به من رخ داد، در آن حال شنیدم که پدرم مى فرمود:
شیعتى مهما شربتم ماء عذب فاذکرونى *** او سمعتم بغریب او شهید فاندبونى.(1)

عصر روز یازدهم اها بیت(علیهم السلام) را با حالت اسارت به طرف کوفه حرکت دادند. شبانه به کوفه رسیدند و آن بزرگواران داغدار و مصیبت زده را تا صبح پشت دروازه هاى کوفه نگه داشتند. هنگام صبح عمر سعد ملعون از کوفه خارج شد و مثل فرماندهى که از فتوحات خود خوشحال است همراه اسراء وارد کوفه شد.(2)
ـــــــــــــــــــ
1-حوادث الایام، صفحه 39.

2-تقویم شیعه، صفحه 30.

حضور حضرت آیت الله صفایی بوشهری نماینده محترم ولی فقیه

در شب  عاشورای حسینی ، هیئت عزاداران کوی دهدشتی پذیرای حضرت آیت الله صفایی بوشهر نماینده ی ولی فقیه در استان  وهیئت همراه ایشان بود.

در این شب ایشان یاد وخاطره همه ی در گذشتگان و نوحه خوانان ،عزاداران و... را گرامی داشتند و طلب آمرزش نموده وبرای حاظرین طول عمر با عزت را از خداوند متعال خواستار شدند.

ایشان در این مجلس دقایقی را به موضوع قیام حضرت سیدالشهداء اشاره نمودند: در تاریخ قیام ها و نهضت هایی رخ داده که منشاءآثاری بوده اما پس از چندی پرونده ی آن نهضت و قیام  بسته شده وبا تمام ویژگی های خود به بایگانی تاریخ و کتاب وکتابخانه ها سپرده شدند اما قیام امام حسین صرفا یک قیام تاریخی نیست بلکه قیامی گویا پرمحتوا مانا و ماندگار است چنان که هر سال در ایام محرم آن قیام مورد باز خواهی و زوایای مختلف آن بیان میشود و با زمان معاصر تطبیق میشود وآن قیام مدرسه ای می شود برای بصیرت وهدایت برای جامعه کنونی که درس زندگی برای آنها باشد.


مراسم شام غریبان و طفل صغیری

در شبهای یازدهم و دوازدهم ،هیئت عزاداران کوی دهدشتی همچون سالهای گذشته مراسم شام غریبان و طفل صغیری را با همراهی عزاداران ابا عبد الله الحسین برگزارنمود ، در شام غریبان با در دست داشتن شمع و خواندن نوحه های مختص این شب، عزاداران مسیری را می پیمایند وسپس به مسجد  برمی گردند، همچنین در شب دوازدهم مراسم طفل صغیری از مسجد دوانی ها آغاز و پس از عبور از کوچه ها و بازار قدیم به سمت حسینیه ی حاج چلتم حرکت نمودند که ضمن  مداحی مداحان در حین حرکت و در حسینیه این مراسم نیز با حضور گسترده ی مردم و اهالی کوی دهدشتی انجام پذیرفت.



ادامه مطلب ...

مراسم شب عاشورا و صبحدم


تصاویری از مراسم عزاداری شب عاشورا هیئت عزاداران کوی دهدشتی و فایل های صوتی شب عاشورا به همراه فایل صوتی مراسم صبحدم 
در ادامه مطلب



ادامه مطلب ...

تدارک خوراک عاشورا

ضمن تقدیرو تشکر از کلیه خادمین عزیزی که در طی این مدت وچند شبانه روز چه در مسجد و قلندرخانه ی آن وآشپزخانه که به سختی جهت خدمت و پذیرایی از عزادارن حضرت ابا عبدالله الحسین فعالیت و خدمت نموده اند به همه ی این عزیزان خسته نباشید عرض مینماییم




تهیه و تدارک خوراک صبح و ظهر عاشورا ،  دیدن تصاویر دیگر در ادامه مطلب 

ادامه مطلب ...

تعزیه وکتل در کوی دهدشتی

تعزیه  وکتل در کوی دهدشتی

با توجه به قدمت فرهنگی وتاریخی شهر بندر بوشهر ، مردم این شهر نیز همچون مردم شهرها ی دیگر در ایام محرم وصفر به پرپایی عزاداری وآیین های نمایش میپرداختند. گرچه شهر بوشهردر دوره قاجار داری اهمیت فراوانی گردید ودر همان سالها نیز مراسمات مذهبی اجرا میگردید اما مستندات و شواهدی زیادی به صورت مکتوب، گزارش یا سفرنامه از گذشته در دست نیست لذا آنچه که امروز در مورد تعزیه صحبت میگردد بیشتر مربوط به دوره ی معاصر میباشد که به نقل از بزرگان وپیشکسوتان تعزیه کوی دهدشتی ومحلات بوشهر است که به عینه دیده ویا شنیده اند که یکی از فعالین این نمایش آیینی، کوی دهدشتی بندر بوشهر بوده و خاطره وآوازه ی آن همچنان در اذهان عمومی ثبت است.

ادامه مطلب ...

وقایع شب دهم

در این شب امام حسین(علیه السلام) اصحاب و اهل بیت خود را جمع نموده و کلماتى را به آنان فرمودند. خلاصه کلمات حضرت این بود که من بیعت خود را از شما برداشتم و شما را به اختیار خود گذاشتم تا به هر جا که مى خواهید کوچ کنید. پس از فرمایشات حضرت، اهل بیت(علیهم السلام) و اصحاب کلماتى را در وفادارى و جان نثارى خود نسبت به آن حضرت ابراز داشتند.(1)
 همچنین در این شب زینب کبرى(علیها السلام) اشعار «یا دهرُ اُفٍّ لک من خلیل...» را از زبان برادرش امام حسین(علیه السلام) شنید، و هنگامى که متوجه شد فردا روز شهادت حضرت است فرمود« اى کاش مرگ مرا نابود ساخته بود و این روز را ندیده بودم» سپس بیهوش شد. امام(علیه السلام) خواهر عزیز و مکرمه خود را به هوش آوردند و مطالبى فرمودند.(2)
 ـــــــــــــــــــ
1-تقویم شیعه، صفحه 21.

 2-تقویم شیعه، صفحه 21.